دل نوشته های سپید

به نام خالق عشق

 

دلتنگی های اولین روزهای مدرسه راخوب به یاد دارم مادر مهربانم اکنون سالها گذشته ومن به اندازه بیست ودو سال از تو دور شده ام حال باید بگویی دخترکم سالروز جدا شدنمان مبارک

دیگر طعم بوسه ها وآغوش گرمت را فراموش کردم کاش هنوز کودک بودم وناتوان تا تو به خاطر بزرگ شدنم شرم آغوش گرفتنم را بهانه نمی کردی !دنیایی که تو برایم آرزو میکردی جز تو هدیه

باارزش دیگری نداشت کاش وقتی بی خیال ونادان در دنیای تاریک وجودت دست و پا میزدم خبری از دنیای بی رحمی که وجودم را زخمی کرده میدادی آری دخترک پاییزی تو همه روزهایش

تب دار است وخزان !کاش آرزوی دیدن رنگ های بی نظیر پاییز را در گوشم زمزمه نمیکردی زندگی من همان تک رنگ سیاهیست که از اول بوده !دلم هوای همان روزها را دارد که با

مهربانی هایت مراقبم بودی که مبادا کسی مرا بیازارد مهربانم بی خبر از روزهایم هستی که دنیا و ادمهایش زخم بر وجودم میزنند ومن در تنهایی خود درد میکشم ...بی خبر از پاییزهایی

هستی که مرا از تو دورتر می کنند بی خبر از تکه های شکسته غرورم زیر برگهای بی رحم پاییز بی خبر از قلب زخمی وتیر خورده ام

مادر مهربانم یک پاییز دیگر از تو دور شدم سالروز پاییزی شدنم پیشاپیش مبارک......

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در سه شنبه 12 آذر 1392برچسب:,ساعت16:36توسط sepideh | |